باید رفت

گاهی باید رفت

گاهی باید چمدانی کوچک به اندازه یک نکه از دلت

که هنوز در دستانت باقیست انتخاب کرد

باید گذاشت و گذشت . چشمها را بست و رفت 

دور شد از قضاوت های یک طرفه 

و قصه های تکراری این موجودات دوپای مدعی احساس

باید رفت به نقطه ای برای ارامش

ارمشی هرچند کوتاه و موقتی

باید برا پیدا کردن چاهی عمیق برای دفن خاطرات تلاش کرد

 باید رفت تنهای تنها 


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب:چاهی عمیق,دفن احساسات,احساسات,رفت,رفتن,نماندن,گذشتن, | | نویسنده : یه مرد |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ساح