شعر کارت عروسی

شعر کارت عروسی ترکی

از دورترین فاصله ها به هم رسیدیم و تا اوج بودن با همیم

بهای عشق چیست به جز عشق

به هم رسیدن   یعنی آغاز

باهم ماندن   یعنی زندگی

زندگی با عشق    یعنی کامیابی

پایان هر رفتن رسیدن است

و ما اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که آغاز یک رفتن است

در این آغاز همسفر ما باشید

شعر ترکی مخصوص کارت عروسی

متنهای بسیار زیبا برای کارت عروسی

یادتونه بچه بودیم می گفتین

ایشاا…عروسیتون

حالا وقتشه تشریف بیارید!

شعر کارت عروسی جدید


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، شعر عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 16 اسفند 1394برچسب:شعر کارت عروسی, | | نویسنده : یه مرد |

آبشار آقبلاغ خلخال-کلور در استان اردبیل واقع شده است.

 


موضوعات مرتبط: عکس های جالب ، طبیعت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 15 اسفند 1394برچسب:طبیعت,اردبیل,خلخال, | | نویسنده : یه مرد |

یه جور دوست داشتن هایی هست که هیچوقت پاک نمیشه از دل آدم ...

حتی با اشتباه ...

حتی با مرور زمان ...

حتی با هرچیز دیگه ...

این دوست داشتنا شاید فقط یه جور از دل آدما پاک شه ...

اونم مردن هست ...

همیشه

همه جا

 همه ی لحظه ها

 دوست داشتنت تو قلبم حک شده و هست عشقم


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، دل نوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 14 اسفند 1394برچسب:دل نوشته, | | نویسنده : یه مرد |
افق روشن

روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.

روزی که کمترین سرود

بوسه است

و هر انسان

برای هر انسان

برادری است

روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند

قفل

افسانه یی ست

وقلب

برای زندگی بس است.

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است

تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.

روزی که آهنگ هر حرف

زندگی ست

تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.

روزی که هر لب ترانه یی ست

تا کمترین سرود ، بوسه باشد.

روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی

و مهربانی با زیبایی یکسان شود.

روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .

و من آن روز را انتظار می کشم

حتی روزی که دیگر نباشم

  

احمد شاملو

 

منبع:بهترین اشعار برای تو که نیستی


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، احمد شاملو ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 13 اسفند 1394برچسب:شاملو,احمد شاملو, | | نویسنده : یه مرد |

 

ارد بزرگ : در سرزمینی که آذرخش و طوفان میدان داری می کنند کسی به فکر فردا نیست .
 
 
ارد بزرگ : تنها کسانی شایسته هستند که اشتباهی را دو بار انجام نمی دهند .
 
 
ارد بزرگ : هیچگاه به دروغگویان میدان کارگزاری ندهید ، با وجود این که توانایی انجام آن را بهتر از هر کسی داشته باشند .
 
 
ارد بزرگ : کسی که ترازوی راستی در وجودش همواره به یک سو سنگین است ، نمی تواند از خشم دست بردارد چون خشم و زور تنها ابزار ناراستی برای ماندن است .
 
 
ارد بزرگ : کسانی که بیم از دست دادن جایگاه خویش را دارند ، همواره فریاد می کشند .
 
 
ارد بزرگ : کسی که زبانش پیش از اندیشه او می جنبد ، باید همواره بدنبال دوستان تازه باشد .
 
 
ارد بزرگ : بهبودی زخم شمشیر بسیار تندتر از زخم دل آزرده است.
 
 
ارد بزرگ : غم ، می تواند از پایمان درآورد و اگر خود ساخته باشیم نیروی سرفرازیمان خواهد شد .
 
 
ارد بزرگ : در هنگامه رستاخیز و غرش آذرخش مردمان ، خموش باش چرا که سخنت را پژواکی نیست .
 
 
ارد بزرگ : تنها میهمانی را بپذیرید ، که بتوانید بدرقه اش کنید .
 
 

موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، حکیم اردبزرگ ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 12 اسفند 1394برچسب:حکیم اردبزرگ,سخنان اردبزرگ,جملات اردبزرگ, | | نویسنده : یه مرد |

فکرو خیال هر شب و روزم توی توو

 

 

تو فدایی همان که قرار است

بخاطرش زنده بمانم


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، عکس نوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 11 اسفند 1394برچسب:عکس عاشقانه,نوشته عاشقانه,عشقولانه,عکس نوشته, | | نویسنده : یه مرد |
کد:1
 
خیلی مشتاق دیدارش بودم. روی صندلی سرد پارک نشسته بودم و کلاغ های سیاه باغ را در پاییزی ترین روز عمرم می شمردم تا بیاید. سنگی به طرفشان پرتاب کردم کمی دورتر رفتند اما باز آمدند به سمتم! ساعت از وقت آمدنش گذشت اما نیامد . نگران، ناراحت، عصبانی و کلافه شده بودم. شاخه گلی که در دستم بود کم کم داشت می پژمرد!
طاقت عاشقانه هم نیز بی تاب شد. از جایم بلند شدم ناراحتیم را سر کلاغ ها خالی کردم. گل را هم انداختم زمین و پا لهش کردم. گل برگ هاش کنده شده بود، پخش، لهیده شد. بعد، یقه پالتوم را دادم بالا، دست هام را کردم تو جیب پالتو، راه افتاد. به درب پارک نرسیده بودم که صدایش را از پشت سر شنیدم...
صدای تند تند قدم هایش و نفس نفس زدن هایش هم ولی اصلا حتی لحظه ای برنگشتم. حتی برای دعوا و قهر و عصبانیت. از درب پارک خارج شدم. دوان خیابان را رد کردم. هنوز داشت پشت سرم می آمد. صدای پاشنه ی کفش هایش را می شنیدم ولی با سرعت می دویدم ...
آن سوی خیابان، ایستادم جلو ماشین. هنوز پشتم به او بود. کلید انداختم در ماشین را باز کنم، بنشینم، بروم که برو تا همیشه. باز کرده نکرده، صدای ممتد بوق و صدای گوش خراش ترمزی شدید و ناله ای کوتاه سرازیر گوش هایم شد و تا عمق جانم فرو رفت ...
با سرعت برگشتم. خودش بود که پخشِ خیابان شده بود. به رو افتاده بود جلو ماشینی که بهش زده بود و راننده هم داشت تو سرِ خودش می زد. سرش خورده بود روو آسفالت، شکسته بود و خون، راه کشیده بود می رفت به سمت جوی خیابان.
مبهوت.
گیج.
تیره و تار.
هاج و واج نفقط نگاهش می کردم.
در مشتش بسته ی کوچکی بود. کادو پیچی شده ولی با جان نیمه جانش هنوز محکم چسبیده بودش. نگاهم رفت ماند رو آستینِ مانتوش که بالا رفته بود، ساعتش پیدا بود. پنج و ده دقیقه. فورا ساعت خودم را نگاه کردم، ساعتم پنج و چهل دقیقه را نشان می داد!
گیج بودم چشمم به ساعت راننده نگون بخت ماشین افتاد، درست پنج و ده دقیقه !!!
امیدواریم از این داستانه عاشقانه زیبا و تاثیر گذار لذت برده باشید.
 
منبع:هوش پارسی
 

موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، داستان عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 10 اسفند 1394برچسب:داستان عاشقانه,داستان عاشقانه کوتاه, | | نویسنده : یه مرد |

 

تو که باشی !

من هستم!  

خوب، روان، آرام...

تو که باشی!

لبریز میشوم...  

از زندگی، شور، نشاط...

تو که باشی !  

تنهاییم بی معنی ست !  

یادم میرود...  

شاید ندانی!!

اما!  

تو که باشی!  

هستی ...  

و همین مرا بس!


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، دل نوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 8 اسفند 1394برچسب:عاشقانه,جملات عاشقانه,دل نوشته, | | نویسنده : یه مرد |


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، عکس نوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 اسفند 1394برچسب:نوشته های عاشقانه,عکس نوشته زیبا,نوشته های زیبا, | | نویسنده : یه مرد |

بودن

یا نبودن ...

 

بحث در این نیست

وسوسه این است .

 

شراب ِ زهر آلوده به جام و

شمشیر ِ به زهر آب دید

در کف ِ دشمن . ــ

همه چیزی

            از پیش

 روشن است و حساب شده

و پرده

            در لحظه ی معلوم

              فرو خواهد افتاد ....


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، احمد شاملو ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 5 اسفند 1394برچسب:احمدشاملو,شاملو,اشعارشاملو, | | نویسنده : یه مرد |


موضوعات مرتبط: جملات زیبا و ارزشمند ، فامیل دور ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 4 اسفند 1394برچسب:فامیل دور,عکس نوشته فامیل دور, | | نویسنده : یه مرد |

 

زندگی خیلی قشنگ میشه وقتی که اونی که دوسش داری

کنارت باشه باهاش یه چاییه داااااغ بخوری

خجالتی


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، دل نوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 3 اسفند 1394برچسب:زندگی,عشق,زندگیه قشنگ, | | نویسنده : یه مرد |

 

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت سهراب سپهری

 

jomalatziba.blogfa.com

 


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، سهراب سپهری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 2 اسفند 1394برچسب:سهراب سپهری,شعر سهراب سپهری,شعرزیبا,شعر عاشقانه,اثار بزرگان, | | نویسنده : یه مرد |

 

 

 میگن کنارش غمی نداری

خوابیدی آروم لالا لالایی،لالا لالایی

خوابم نمیره حتی یه لحظه

دلم گرفته بگو کجایی؟!

بگو کجایی...!

عروسک من چشماتو وا کن

که یکی اینجا چشماش به راهه

تو که می دونی شکستن دل خیلی گناهه


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 1 اسفند 1394برچسب:شعر عاشقانه,عاشقانه, | | نویسنده : یه مرد |

 

روز های سخت دوام نمی اورند

اما انسانهای سخت

چرا


موضوعات مرتبط: جملات زیبا و ارزشمند ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394برچسب:جملات زیبا,جملات ارزشمند,, | | نویسنده : یه مرد |

برخيز و بيا بـتا براي دل ما
حل کن به جمال خويشتن مشکل ما
يک کوزه شراب تا بهم نوش کـنيم
زان پيش که کوزه‌ها کنند از گـل ما

***
هر چند که رنگ و بوي زيباسـت مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معـلوم نـشد که در طربخانه خاک
نـقاش ازل بـهر چه آراسـت مرا


***
آن قصر که جمشيد در او جام گرفـت
آهو بـچـه کرد و شير آرام گرفـت
بـهرام کـه گور مي‌گرفتي همه عمر
ديدي کـه چگونه گور بهرام گرفـت


***
ابر آمد و باز بر سر سبزه گريسـت
بي باده ارغوان نـميبايد زيسـت
اين سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کيست


***
اين کوزه چو من عاشق زاري بوده است
در بـند سر زلف نـگاري بوده‌سـت
اين دستـه کـه بر گردن او مي‌بيني
دستي‌ست که برگردن ياري بوده‌ست


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، خیام ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394برچسب:اشعار خیام نیشابوری,رباعیات خیام,اشعار زیبا, | | نویسنده : یه مرد |

 

 

 

 

یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .

 

جملات و متن های زیبا, گفتگو با خدا

گفتگو با خدا

 

آرزویت را برآورد میکند ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .

 

جملات و متن های زیبا, گفتگو با خدا

گفتگو با خدا

 

پروردگارا
ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم . . .

 

جملات و متن های زیبا, گفتگو با خدا

گفتگو با خدا

 

بارالها
تو نادیده میگیری
من هم نادیده میگیرم
تو خطاهایـم را
من عطاهایت را . . .

 

جملات و متن های زیبا, گفتگو با خدا

گفتگو با خدا

 

تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش
خواهی دید که ان لحظه هرگز نخواهد رسید . . .

 

 

 

منبع:بیتوته

 


موضوعات مرتبط: خدا ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 27 بهمن 1394برچسب:خداوند,جملات زیبا,خدا,, | | نویسنده : یه مرد |

 

 

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفردر آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ میبندید
برکمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می‌کند بیهود جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب می‌خواند شما را... نیما یوشیج


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، اشعار نیما یوشیج ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 26 بهمن 1394برچسب:نیما یوشیج,شعر نیما یوشیجاشعار نیما,اشعار نیما یوشیج, | | نویسنده : یه مرد |

عکس نوشته های زیبا و خاص

 

 

 

ادامه عکس نوشته هادر ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، عکس نوشته ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 24 بهمن 1394برچسب:عکس نوشته,عکس نوشته جدید,عکس نوشته عاشقانه, | | نویسنده : یه مرد |

محمد رضا گلزار  در بمبئی در حال تمرین زبان

 

 

ادامه تصاویر در ادامه مطلب

 


موضوعات مرتبط: عکس های جالب ، اینستاگرام هنرمندان ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 23 بهمن 1394برچسب:اینستاگرام,بازیگران,اینستاگرام هنرمندان, | | نویسنده : یه مرد |

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت

و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت

کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد

اندیشه آمرزش و پروای ثوابت

راه دل عشاق زد آن چشم خماری

 

 

پیداست از این شیوه که مست است شرابت

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی

پیداست نگارا که بلند است جنابت

دور است سر آب از این بادیه هش دار

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل

باری به غلط صرف شد ایام شبابت

ای قصر دل افروز که منزلگه انسی

یا رب مکناد آفت ایام خرابت

حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد

صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت

حافظ

 

منبع:http://temenna.blogfa.com


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، اشعار حافظ شیرازی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 22 بهمن 1394برچسب:حافظ,اشعار حافظ,شعر حافظ, | | نویسنده : یه مرد |

 

 

روزي پیش گوي پادشاهی به او گفت که در روز و ساعت مشخصی بلاي عظیمی براي پادشاه اتفاق خواهد افتاد.  پادشاه از شنیدن این پیش گویی خوشحال شد. چرا که می توانست پیش از وقوع حادثه کاري بکند. پادشاه به سرعت به بهترین معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم ترین قلعه را برایش بسازند.

معماران بی درنگ بی آن که هیچ سهل انگاري و معطلی نشان بدهند، دست به کار شدند. آنها از مکان هاي مختلف سنگ هاي محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به ساختن قلعه پرداختند. سرانجام یک روز پیش از روز مقرر قلعه آماده شد. پادشاه از قلعه راضی شد و با خوش قولی و شرافتمندانه به همه معماران جایزه داد. سپس ورزیده ترین پاسداران خود را در اطراف قلعه گماشت.

پادشاه در آستانه روز وقوع حادثه به گفته پیش گو، وارد اتاق سري شد که از همه جا مخفی تر و ایمن تر بود. اما پیش از آن که کمی احساس راحتی کند، متوجه شد که حتی در این اتاق سري هم چند شعاع آفتاب دیده می شود. او فورا به زیر دستان خود دستور داد که هر چه زودتر همه شکاف هاي این اتاق سري را هم پر کنند تا از ورود حادثه و بلا از این راه ها هم جلوگیري شود. سرانجام پادشاه احساس کرد آسوده خاطر شده است. چرا که گمان کرد خود را کاملا از جهان خارج، حتی از نور و هوایش، جدا کرده است.

معلوم است که پادشاه خیلی زود در اتاق بدون هوا خفه شد و مرد. پیش گویی منجم پادشاه به حقیقت پیوسته بود و سرنوشت شوم طبق گفته پیش گو رقم خورده بود!

نتیجه گیری

معنی این داستان را می توان به قلب انسان ها از جمله خود ما تشبیه کرد. در دل ما هم قلعه بسیار محکمی وجود دارد. این قلعه با مواد مختلفی محکم تر از سنگ ساخته شده است. این مواد چیزي به جز خشم و نفرت، گله و شکایت، خوار شمردن و غرور و کبر، شتاب، تعصب و بدبینی و … نیستند. با این مواد واقعا هم می توان قلعه دل را محکم و محکم و باز هم محکم تر کرد و دیگران را پشت درهاي آن گذاشت. همان طور که این پادشاه عمل کرد. قلعه قلب ما هر چه محکم تر و کم منفذتر باشد، احساس خفگی ما هم شدیدتر خواهد بود.

داستان کوتاه آموزنده پیشگوی پادشاه

منابع : hammihan.com هم میهن – بازنشر namakstan.ir نمکستان


موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 21 بهمن 1394برچسب:داستان کوتاه,داستان پند اموز, | | نویسنده : یه مرد |

 

 

 دلنشین… ای غم دلواپسی ات بر کمرم
من از آنی که تو پنداشته ای خسته ترم

عمرِ من کمتر از آن است که باور بکنم
که تو یک روز بخواهی بروی از نظرم

راه برگشت کجا؟ لمس کن این فاجعه را
بی تو هر لحظه، پلی می شکند پشتِ سرم

باز هم کشته و بازنده ی این جنگ منم
که تو با لشکر چشمانت و… من یک نفرم!!!

دل به دریای جنون می دهی و می گذری…
دل به دریای جنون می دهم و می گذرم.

آه دیوانه! تو آنسوی جهان هم بروی
من به چشمان تو از پلک تو نزدیک ترم…
#محسن نظری

ادامه مطلب با شعر های بیشتر …

 

 


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، شعر عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 20 بهمن 1394برچسب:شعر,شعر عاشقانه,شعرزیبا,شعرناب, | | نویسنده : یه مرد |

 

 

 هر چند که رنگ و روی زيباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

******رباعیات خیام******

چون عهده نمی شود کسی فردا را
حـالی خوش دار اين دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ما
بـسيار بـــگردد و نــيـابد ما را

******رباعیات خیام******

چون در گذرم به باده شویید مرا
تلقين ز شراب ناب گویید مرا
خواهید به روز حشر یابید مرا
از خاک در میکده جوييد مرا

 

ادامه رباعیات در ادمه مطلب

 


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، خیام ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 19 بهمن 1394برچسب:خیام,رباعی,اشعار خیام, | | نویسنده : یه مرد |

بیخودی بانو دلت با عشق من صابون نزن
گوشه ی چشمان خود اردویی از افسون نزن

چشم خود را می رسی وقتی به من درویش کن
روبرویم دست بر هر فعل ناموزون نزن

با غزلغمزه نمی لرزد دل اهل ورع
دور من را خط کشیده پرسه ی مظنون نزن

چون حنای شعر تو رنگی ندارد پیش من
دست بر آرایه یا تصویر ویا مضمون نزن

من که می دانم زلیخای هوس الگوی توست
پیش یوسف موی خود از روسری بیرون نزن

گاه گاهی رود بعد از سیل طغیان می کند
گفته بودم چادرت را در کنار کرخه یا کارون نزن

چون که عاقل تر از آنم با هوس اغوا شوم
بیخودی بانو دلت با عشق من صابون نزن

 

محمد علی ساکی

خندهخنده

 

منبع :گنجینه بهترین شعرها


موضوعات مرتبط: طنز ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 بهمن 1394برچسب:شعرطنز,شعر, | | نویسنده : یه مرد |

 

بی کلام اینجا باش  بودنت با دل من ، بی صدا هم زیباست !

 


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، عکس نوشته ، شعر عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 بهمن 1394برچسب:عکس عاشقانه,عاشقانه,متن عاشقانه, | | نویسنده : یه مرد |

کمر عمر شکست

و نخاعش در جا

بند پیوند گسست!!



حکم خلع نفسش

بی سبب مهر گرفت

و به زندان گلو

ابدی حبس گرفت....

بی هوا جانش رفت !!!



عمر یاریست

وفا کارش نیست

قلب و احساس

عنان دارش نیست



عزم بر تاخت ،

به هر قیمت؟!.....نه،

فاصله دم به دمت

چندان نیست...



غنچه باشی یا گل

باد منظورش نیست

همه را می چیند!!!



قدم باد

که از سر بگذشت،

حاصل حسرت و افسوس

به پا می ریزد؛



حسرت دیدن تصویر ..... درون چشمی،

به صدایی ...... دل گوشی رقصان

حس دستان نوازش سازی

که حرارت دارند

دیدن سایه به روی دیوار



رحم در کارش نیست ...!!!





کاش شب نیز نبود

خنجرش می برد هر هستی حال

چه ضمانت ؟؟

که به وقت ترمیم

به ضماد خورشید!

نفسی حبس ..... نرفته

کمر عمر کسی ..... قطع نگشته

حسرتی داغ به جانی نکشیده


موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 16 بهمن 1394برچسب:شعر,شعر عاشقانه,شعرزیبا,شعرناب, | | نویسنده : یه مرد |


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، عکس نوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:عکس نوشته, | | نویسنده : یه مرد |

اخماخم

 

مطمئن باش و برو

ضربه ات کاری بود

دل من سخت شکست

و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی

به منو عشقی پاک

که پر از یاد تو بود

و خیالم میگفت

تا ابد مال تو بود

تو برو  برو تا راحتتر

تکه های دل خود را ارام سر هم بند زنم!


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، شعر عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:شعر,شعر عاشقانه,شعرزیبا,شعرناب, | | نویسنده : یه مرد |
 
 
 
 
یه جوری  بنر زده انگار بعد از هشت سال دفاع مقدس برگشته هههه
 
عموووئه الان که سربازی خاله بازی شدهخندهخنده
 
 
 

موضوعات مرتبط: عکس های جالب ، طنز ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 13 بهمن 1394برچسب:سربازی,تصویر طنز,خنده دار, | | نویسنده : یه مرد |

مهناز افشار در افتتاحیه فجر

مهناز افشار در جشنواره فیلم فجر


موضوعات مرتبط: عکس های جالب ، هنرمندان ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 12 بهمن 1394برچسب:مهناز افشار,جشنواره فیلم فچر, | | نویسنده : یه مرد |

جدیدترین اس ام اس های دهه فجر ۹۴
538732441

دهه فجر، خوش آمدی که با مقدمت، عطرآزادی به جای بوی باروت در فضای‏ میهن اسلامی‏مان پیچید. قفس‏ها شکسته شد و نفس‏ها از زندان سینه‏هارهایی یافت. دهه فجرمبارک

اس ام اس دهه فجر به مناسبت بازگشت امام خمینی

جمهوری اسلامی ما جاوید است
دشمن ز حیات خویش نومید است
آن روز که عالم ز ستمگری خالی است
ما را و همه ستم کشان را عید است
دهه شکوهمند فجر مبارک باد

اس ام اس دهه فجر به مناسبت بازگشت امام خمینی

آن که بر ظلم شب شدی پیروز
در زمین و زمان خمینی بود
سال ها رنج و غربت و سختی
می کشیدی به جان خمینی بود
آن که هم افتخار و عزت داد
بر همه شیعیان خمینی بود
دهه شکوهمند فجر مبارک باد

 

 

به ادامه مطلب مراجعه فرمایید

 


موضوعات مرتبط: مجموعه اس ام اس ، خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 12 بهمن 1394برچسب:اس ام اس,اس ام اس دهه فجر,جدیدترین اس ام اس های دهه فجر, | | نویسنده : یه مرد |

خجالتی

گر بر سر نفس خود امیری، مردی

بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دست فتاده ای بگیری، مردی رودکی

 

برگرفته شده از shere.blog.ir

موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، رودکی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 12 بهمن 1394برچسب:رودکی,اشعار رودکی,شعرهای رودکی, | | نویسنده : یه مرد |

روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است.

شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟مرد ثروتمند پاسخ داد: این پسر شیفته‌ی دخترم است و برای ازدواج با او خودش را عاشق و دلداده نشان داده و به همین دلیل دل دخترم را ربوده است.

درحالی که پسر یکی از دوستانم، هم نجیب است و هم عاقل، با اصرار می‌خواهد با دخترم ازدواج کند اما دخترم می‌گوید او بیش از حد جدی نیست و شور و جنون جوانی در حرکات و رفتارش وجود ندارد.

اما این پسر بیکار هرچه ندارد دیوانگی و شور و عشق جوانی‌اش بی‌نظیر است. دخترم را نصیحت می‌کنم که فریب نخورد و کمی‌عاقلانه‌تر تصمیم بگیرد اما او اصلا به حرف من گوش نمی‌دهد.

من هم به ناچار به ازدواج آن دو با هم رضایت دادم.

شیوانا از دختر پرسید: چقدر مطمئن هستی که او عاشق توست؟دختر گفت: از همه بیشتر به عشق او ایمان دارم! شیوانا به دختر گفت: بسیار خوب بیا امتحان کنیم.

نزد این عاشق و دلداده برو و به او بگو که پدرت تهدید کرده اگر با او ازدواج کنی حتی یک سکه از ثروتش را به شما نمی‌دهد.

بگو که پدرت تهدید کرده که اگر سرو کله‌اش اطراف منزل شما پیدا شود او را به شدت تنبیه خواهد کرد.

دختر با خنده گفت: من مطمئنم او به این سادگی میدان را خالی نمی‌کند. ولی قبول می‌کنم و به او چنین می‌گویم.

چند هفته بعد مرد ثروتمند با دخترش دوباره نزد شیوانا آمدند. شیوانا متوجه شد که دختر غمگین و افسرده است. از او دلیل اندوهش را پرسید.

دختر گفت: به محض اینکه به او گفتم پدرم گفته یک سکه به من نمی‌دهد و هر وقت او را ببیند تنبیه‌اش می‌کند، فوراً از مقابل چشمانم دور شد . از این دهکده فرار کرد.

حتی برای خداحافظی هم نیامد.شیوانا با خنده گفت: اینکه ناراحتی ندارد.

اگر او عاشق واقعی تو بود حتی اگر تو هم می‌گفتی که دیگر علاقه‌ای به او نداری و درخواست جدایی می‌کردی، او هرگز قبول نمی‌کرد.

وقتی کسی چیزی را واقعا بخواهد با تمام جان و دل می‌خواهد و هرگز اجازه نمی‌دهد حتی برای یک لحظه آن چیز را از دست بدهد.

اگر دیدی او به راحتی رهایت کرد و رفت مطمئن باش که او تو را از همان ابتدا نمی‌خواسته و نفع و صلاح خودش را به تو ترجیح داده است.

دیگر برای کسی که از همان ابتدا به تو علاقه‌ای نداشته ناراحتی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

 

منبع :http://www.lovesib.ir


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، داستان عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 بهمن 1394برچسب:داستان عاشقانه,داشتان عاشقانه کوتاه,, | | نویسنده : یه مرد |

این روزها شعرم نمی آید

دیگر شعر مرا نمی گوید

آنزمان که شعر می بافتم

برف می آمد...

دانه های سپید عاشقی بر زبانم

مرثیه ی عشق می راند

و ارتش کلمات مغزم هم

تارو پود احساساتم را به تیر می کشید...

آن زمان

اندوهم ماهانه بود

اما

اکنون عادتی دارم بس طولانی...

حسرت وشور بختی در من قل قل میزند...

شاید بهتر باشد

زمانی اجاق بی کسی ام را خاموش کنم

سر بگذارم به سر تنهایی خود

و از وهم بی کسی ام باردار شوم...

لب بگذارم بر لب خاموشی خود

و با حسرت هایم به خواب روم ...

می دانید؟

عشق و عاشقی را

مدت هاست قورت داده ام و جنون

جنون تنها فرزند من است...

راستی؟

اگر روزی از من سراغ پدرش را گرفت

به او چه بگویم؟

یادم آمد

یقینا به او خواهم گفت

"پدرش یک قهرمان بود"

آری این بهتر است...


((آیناز کیانی))


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، شعر عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 بهمن 1394برچسب:شعر,شعر عاشقانه,شعرزیبا,شعرناب, | | نویسنده : یه مرد |

 

 

از خدا پرسیدم چرا اول آدم عاشق میشه…بعد تنها میشه…؟!
گفت منم اول عاشق شدم بعد تنها شدم…!
پرسیدم تو عاشق چه کسی شدی؟
گفت عاشق تو…!
گفتم کی تنهات گذاشت؟
گفت خود تو…!
گفتم بزار بیام پیشت…
خندید وگفت:
من پیش تو ام…تو کجایی

 

 

 

منبع : http://rouzegar.com


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، عکس نوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 9 بهمن 1394برچسب:عکس نوشته,هکس نوشته عاشقانه,عکس نوشته زیبا,خدا و انسان, | | نویسنده : یه مرد |

تصاویر زیباترین ابشار ها

 

ادامه تصاویر در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: عکس های جالب ، طبیعت ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 9 بهمن 1394برچسب:زیباترین ابشارهای جهان,ابشار,تصاویر ابشار,ابشارهای زببا,طبیعت زیبا, | | نویسنده : یه مرد |

 

گر بدين سان زيست بايد پست


من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را، به رسوائی نياويزم


بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه بن بست


گر بدين سان زيست بايد پاک


من چه ناپاکم اگر ننشانم از ايمان خود چون کوه،


يادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک... شاملو

 

 


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، احمد شاملو ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 9 بهمن 1394برچسب:شعر شاملو,اشعار شاملو,ناپاک,شعرزیبا,رسوائی, | | نویسنده : یه مرد |


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، عکس نوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 بهمن 1394برچسب:عکس نوشته,هکس نوشته عاشقانه,عکس نوشته زیبا, | | نویسنده : یه مرد |

تو را به جای همه زنانی که نشناخته ام دوست دارم

تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست دارم

برای خاطر عطر نان گرم

و برفی که آب می‌شود

و برای نخستین گل‌ها

تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .

تو را به جای همه کسانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم .

بی تو جز گستره‌‌ایی بی‌کرانه نمی‌بینم

میان گذشته و امروز.

از جدار آیینه‌ی خویش گذشتن نتوانستم

می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم

راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.

تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانه‌گی‌ات که از آن من نیست

به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم

برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم

می‌اندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی

تو خورشید رخشانی که بر من می‌تابی هنگامی که به خویش مغرورم

سپیده که سر بزند

در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید

شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .

پس به نام زندگی

هرگز نگو هرگز

 

/از عاشقانه های "پل الوار" برای ژئورژیا/


موضوعات مرتبط: عاشقانه ها ، دل نوشته ، شعر عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 بهمن 1394برچسب:عاشقانه,عاشقانه ها,متن عاشقانه,متن زیبا, | | نویسنده : یه مرد |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ساح