جملات و عکس های عاشقانه یه مرد

خنده

خنده

 

صبح پنجاه هزار تومن میذاری تو جیبت ، شب با ۳ هزار تومن برمیگردی خونه
مثل جنگ شده ، گردان میره ، نفر برمیگرده

 

 

متعجب

خنده


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 22 دی 1394برچسب:جوک, خنده دار ,جوک باحال ,طنز,باحال,طنز خنده دار, | | نویسنده : یه مرد |

سهراب سپهری در 15 مهر ماه 1307 در شهر کاشان به دنیا آمد. پدرش اسدالله سپهری کارمند اداره پست و تلگراف بود و هنگامی که سهراب نوجوان بود پدرش از دو پا فلج شد. با این حال به هنر و ادب علاقه ای وافر داشت. نقاشی می کرد، تار می ساخت و خط خوبی هم داشت.

 

سپهری در سال های نوجوانی پدرش را از دست داد و در یکی از شعرهای دوره جوانی از پدرش یاد کرده است (خیال پدر) یکسال بعد از مرگ او سروده است:

 

در عالم خیال به چشم آمدم پدر

 

کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود

 

دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر

 

یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود

 

 

مادر سپهری فروغ ایران سپهری بود. او بعد از فوت شوهرش، سرپرستی سهراب را به عهده گرفت و سپهری او را بسیار دوست می داشت.

 

دوره کودکی سپهری در کاشان گذشت. سهراب دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید.

 

 

سپهری دانش آموزی منظم و درس خوان بود و درس ادبیات را دوست داشت و به خوش نویسی علاقه مند بود.

 

سپهری در سال های کودکی شعر هم می گفت، یک روز که به علت بیماری در خانه مانده و به مدرسه نرفته بود با ذهن کودکانه اش نوشت:

 

ز جمعه تا سه شنبه خفته نالان

 

نکردم هیچ یادی از دبستان

 

ز درد دل شب و روزم گرفتار

 

ندارم من دمی از درد آرام

 

 

در مهرماه 1319 سپهری به دوره دبیرستان قدم گذارد و در خرداد ماه 1326 آن را به پایان رساند.

 

سهراب از سال چهارم دبیرستان به دانش سرا رفت و در آذر ماه 1325 یعنی اندکی بیش از یک سال بعد از به پایان رساندن دوره دو ساله دانش سرای مقدماتی به استخدام اداره فرهنگ کاشان (اداره آموزش و پرورش) در آمد و تا شهریور 1327 در این اداره ماند.

 

در این هنگام در امتحانات ادبیات شرکت کرد و دیپلم کامل دوره دبیرستان را نیز گرفت.

 

سال بعد او به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. وقتی که در این دانشکده بود، نخستین دفتر شعرهایش را چاپ کرد و مشفق کاشانی با دیدن شعرهای سپهری پیش بینی کرد که او در آینده آثار ارزشمندی به ادبیات ایران هدیه خواهد داد.

 

اولین کتاب سپهری با نام "مرگ رنگ" در تهران منتشر شد که به سبک نیما یوشیج بود.

 

سپهری دومین مجموعه شعر خود را با نام "زندگی خواب ها" در سال 1332 سرود و در همین سال بود که دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند.  

 

از سال 1332 به بعد، زندگی سپهری در گشت و گذار و مطالعه نقاشی و حکاکی در پاریس، رم و هند و شرکت در نمایشگاه ها و آموختن و تدریس نقاشی گذشت، تا جایی که بعضی او را "شاعری نقاش" خوانده اند و بعضی دیگر "نقاشی شاعر".

 

سهراب در سال 1337 دو کتاب "آوار آفتاب" و "شرق انده" را آماده چاپ کرد ولی موفق به چاپ آنها نشد و سرانجام در سال 1340 این دو کتاب به انضمام "زندگی خواب ها" زیر عنوان "آوار کتاب" منتشر شد.

 

در این کتاب می توان به جلوه های زبان خاص سپهری برخورد کرد و همچنین شور و شوق آمیختگی با طبیعت را _که در شعرهای بعدی کاملاً واضح می شود _ بیشتر دید.

 

در "شرق اندوه" سپهری از هر نظر تحت تاثیر غزلیات مولوی است و شعرهای این مجموعه همه شادمانه و شورانگیزند.

 

دو شعر بلند "صدای پای آب" و "مسافر" پنجمین و ششمین کتاب های او هستند.

 

شهرت سپهری از سال 1344 و با انتشار شعر بلند "صدای پای آب" آغاز شد. در "صدای پای آب" است که محتوای ویژه ی شعر سپهری فرمش را می یابد. فرم و محتوای شعر سپهری، از "صدای پای آب" به بعد به هماهنگی می رسند.

 

"صدای پای آب"، کنایه از صدای پای مسافری در سفر زندگی است.

 

این شعر که روز به روز بر شهرت و محبوبیت او افزود، اولین بار در فصلنامه ی آرش در آبان همان سال منتشر شد.

 

سپهری که تمام عمرش را به دور از جنجال روزنامه ها و مجلات و فقط با دوستان اندک و تنهایی خود می زیست و بدین سبب از طرف نشریات جدی گرفته نشده بود، در سال 1345 با انتشار شعر بلند "مسافر" که یکی از درخشان ترین شعرهای فارسی است، بزرگی و شاعری اش را بر نشریات تحمیل کرد.

 

"مسافر" تأمل و سیر و سفر شاعر است در فلسفه ی زندگی.

 

"جحم سبز" هفتمین مجموعه شعری سپهری و کامل ترین آنها است.

 

"حجم سبز" پایان آخرین جستجوی های سپهری در شعر "مسافر" اوست. گویی پاسخ همه پرسش ها را یافته و به همه حقایق رسیده است.

 

شاعر دیگر منتظر مژده دهندگان نمی ماند بلکه خود قصد می کند که بیاید و پیام آورد: روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد ...

 

هشتمین و آخرین مجموعه شعری سهراب سپهری "ما هیچ، ما نگاه" است.

 

در این کتاب بر خلاف مجموعه"حجم سبز" و دو شعر بلند "صدای پای آب" و "مسافر" شاعر روی به یأس دارد. اما یأسی که جز از حوزه ذهن رنگین سپهری بیرون نمی تراود.

 

سپهری در سال 1355 تمام هشت دفتر و منظومه خود را در "هشت کتاب" گرد آورد.

 

"هشت کتاب" نموداری تمام از سیر معنوی شاعر جویای حقیقت است، از اعتراضات سیاسی تا شور جست و جو و ره سپردن در عرفانی زمینی.

 

"هشت کتاب" یکی از اثر گذارترین و محبوب ترین مچموعه ها، در تاریخ شعر نو ایران است.

 

سپهری در سال 1357 به بیماری سرطان خون مبتلا شد و در سال 1358 برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و سرانجام در اول اردیبهشت ماه 1359 ، سهراب سپهری به ابدیت پیوست.

 

نخست قرار بود که طبق خواست خودش او را در روستای"گلستانه" به خاک بسپارند، اما به پیشنهاد یکی از دوستانش برای اینکه طغیان رود، مزارش را از بین نبرد او را در صحن "امامزاده سلطان علی" دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند.

 

 

 

منبع:بیوته

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 19 دی 1394برچسب:زندگی نامه سهراب, سهراب سپهری , زندگی نامه سهراب سپعری, | | نویسنده : یه مرد |

امسال نهمین سال پرواز بی بازگشت ایدین بود

یادش گرامی اخم

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 7 دی 1394برچسب:ایدین ,ایدین نیک خواه بهرامی,نیک خواه,پرواز, | | نویسنده : یه مرد |

     پروردگارا

             

داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

                            

چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.  

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 7 دی 1394برچسب:پروردگارا,نعمت ها,داده ها,شکر ,خدایاشکر,امتحان,, | | نویسنده : یه مرد |

گر تو آزاد نباشی، همه دنیا قفس است...!

تا پر و بال تو و راه تماشا بسته ست،

هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است...!

تا که نادان به جهان حکمروایی دارد،

همه جا در نظر مردم دانا قفس است...!

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 5 آبان 1394برچسب:فریدون مشیری, شعر, زندگی قفس, | | نویسنده : یه مرد |


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مهر 1394برچسب:مادر, عکس, عکس نوشته,, | | نویسنده : یه مرد |

درست زمانی که از وضعیت زندگیت شکایت میکنی


مردمانی هم هستند که برای داشتن زندگی مثل تو و بودن به جای تو



حاضرند به هر کاری دست بزنند!

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 10 مهر 1394برچسب:زندگی,ادم ها,حسرت,, | | نویسنده : یه مرد |

بیشتر اوقات زنجیرهای درونی ؛

قویتر از زنجیرهایی هستند که از خارج  تو را مهار کرده اند.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 26 ارديبهشت 1394برچسب:جملات زیبا,زنجیر,درون ادم ,مقاومت,جملات معنادار,جملات قشنگ, | | نویسنده : یه مرد |

ببخش خودت را
برايِ تمامِ راه هاي نرفته
برايِ تمامِ بي راه هاي رفته
ببخش ،بگذار احساست
قدري هوايي بخورد ...
گاهي بدترين اتفاق ها
هديه ي زمانه و روزگارند
تنها کافيست خودمان باشيم !
که خود را براي تمامي ِ اين بي راه ِ رفتنمان ببخشيم
و به خودمان بيائيم..


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 26 فروردين 1394برچسب:بخشیدن,خودمان,جملات زیبا,احساسات,روزگار,هوا,اتفاق,هدیه,زمان,تنها,, | | نویسنده : یه مرد |

                               

 

مادر جان روزت مبارک


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 20 فروردين 1394برچسب:روز مادر,روز زن,تبریک روز مادر,مادر,ولادت حضرت فاطمه, | | نویسنده : یه مرد |

من اگر درخت شوم
تو می‌شوی آن گنجشک
که روی شاخه‌هام بنشیند
و از کف دست‌هام
دانه برچیند؟

 

 

 

*آه از وقتی که تو گنجشک می‌شوی...


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 فروردين 1394برچسب:گنجشک,درخت,عاشقانه,احساسی,درخت ,, | | نویسنده : یه مرد |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ساح